ای قامت تو جلوه ده شیوه های حسن


در هر کرشمهٔ تو نهان سد ادای حسن

خواهی بدار و خواه بکش ، ناپسند نیست


مستحسن است هر چه بود اقتضای حسن

سلطان حسن هر چه کند حکم حکم اوست


بگذار کار حسن به تدبیر و رای حسن

این حسن پنج روز به یوسف وفا نکرد


زنهار اعتماد مکن بر وفای حسن

دانی که گل ز باغ چرا زود می رود


یعنی که اندکیست زمان بقای حسن

گویی بزن که حال جهان برقرار نیست


حالا که در رکاب مراد است پای حسن

وحشی من و گدایی خوبان که این گروه


سلطان عالمند ز فر همای حسن